مازرنگیم یا عاقلیم؟!
نویسنده: حسین تبریزنیا
زرنگی را اغلب با زیرکی وهوش مترادف می دانند. از لحاظ روانشناسی نیز بین ضریب هوشی وزیرکی(یاهمان زرنگی)رابطه مستقیمی وجود دارد. به گونه ای که افراد به اصطلاح زبر و زرنگ را افرادی باهوش نیزتلقی می کنند. در مقیاس کلان هم اغلب چنین قاعده و رابطه ای صادق است، بدین معنی که مردم یک شهر یا منطقه و کشوری را که به زیرکی معروف و مشهور هستند اغلب برحسب نسبیت مردمانی باهوش می دانند. بالعکس، بارها نیز شنیده وخوانده ایم که مردمان فلان شهر و یا کشور،مردمانی ساده، صاف و صادق هستند، یعنی مردمانی باهوش و زیرک و زرنگ نیستند! آیا این قضاوت ها درباره برخی افراد و یا در مورد اکثر ساکنان یک شهر و منطقه و کشور درست هست یا نه، جای بحث فراوان دارد که از چارچوب و حوصله اینگونه نوشتارهای کوتاه، خارج است.
اما آن چه در زندگی روزمره شاهد آن هستیم و در اطراف خود می بینیم و تجربه می کنیم و دائمصابون آن به تنمان مالیده می شود، نشان دهنده آن است که اغلب افراد جامعه ما ( به ویژه شهرما ) به صفت فردی، افرادی زیرک و باهوش هستند و در اکناف هم به این ویژگی، معروف و مشهور می باشند. به طوری که هوشمندی آنان را به طور مستمر در مسیر زندگی فردی ( کاری، خانوادگی و اجتماعی ) درتمامی رفتارها و حرکت ها و تصمیم گیری ها می توان مشاهده نمود.
به چند نمونه توجه فرمایید، آیا به نظر شما؛
– راننده ای که سر یک چهارراه دوبله نگه می دارد و به اصطلاح خودش درکمترین زمان و فاصله به مغازه ای می رود و چیزی می خرد وبر می گردد، آدم زرنگی نیست؟
– کاسبی که جنس مانده از سال قبل را با جنس تازه امسالی مخلوط می کند و به عنوان جنس امسالی به مشتری ها قالب می کند، آدم زرنگی نیست؟
– تعمیرکاری که با نگاه کردن، عیب ساده وسیله ای را تشخیص می دهد، اما به صاحب وسیله نمی گوید تا به بهانه پیچیدگی عیب یابی، پول بیشتری بگیرد، آدم زرنگی نیست؟
– پیمانکار یا معمار یا مهندسی که از سر وته یک ساختمان با مهارت می زند و ظاهرا آن را بزک می کند تا سود بیشتری ببرد، آدم زرنگی نیست؟
– سازنده یا نصابیک حرفه (کابینت، شیشه گذاری، برق کشی و….) که در ابتدا تمامی هزینه ها را به کارفرما نمی گوید، اما پس از انجام کار، کلی هزینه های جانبی را ردیف می کند، آدم زرنگی نیست؟
– در یک اثاث کشی که برای هر طبقه و هر وسیله و هر فاصله و هر اثاثیه ای، نرخی جداگانه تعیین کرده اند، واقعا کار زیرکانه ای نیست؟
– تا یکی دو سال قبل مثلا یک ماشین کود حیوانی را به فلان قیمت می آوردند، اما اخیرا نرخ کودهای حیوانی را به متر مکعب تبدیل کرده و محاسبه می نمایند.کسانی که این ترفند را اختراع کرده اند آدم های زرنگی نیستند؟
حتما شما می توانید دهها وشاید صدها نمونه دیگر به این فهرست بیفزایید که ذکر آن ها در این نوشتار نمی گنجد. متاسفانه امروزه این گونه نمونه های پرشمار از تقلبات هوشمندانه افراد همچون تارهای عنکبوت سراسر زندگی ما را دربرگرفته اند. به طوری که اغلب افراد در شغل خود، ابتدا به جای آن که به سودهای متعارف و طبیعی آن شغل بیندیشند و روی آن ها حساب کنند، به منفعت های متقلبانه و جانبی آن شغل (که البته به هوش و زیرکی فرد بستگی دارد) فکر می کنند وروی درآمد های پنهان ناشی از زیرکی خود حساب باز می کنند!
اکنون در مقابل این همه آزارهای هوشمندانه که از سوی افراد زیرک به جامعه و دیگران تحمیل می شود، این سوال اساسی را می توانیم مطرح کنیم که این رفتارهای زیرکانه و هوشمندانه آیا عاقلانه و فکورانه هم هستند؟
قطعا پاسخ منفی است. زیرا وقتی افراد صرفا با تکیه بر زرنگی و هوش فردی، برای منفعت بیشتر خود، به اختراع شیوه های عجیب درآمد از راه های متقلبانه ( نه متعارف ناشی از حق طبیعی کار، تولید و خدمات ) دست می زنند، هرگز فکر نمی کنند و عقل خود را به کار نمی برند که همزمان، خود در معرض صد ها تقلبکاری و نیرنگ های هوشمندانه افراد و مشاغل دیگر قرار می گیرند.
از اینجا می توانیم به تفاوت هوش با عقل و فکر پی ببریم. جورج اورول در رمان معروف خود «۱۹۸۴» در جایی می نویسد: “فهم که بیشتر باشد، فریب بیشتر است، هوش که زیادتر باشد سلامتی عقل کمتر است”(ص۲۱۲) بنابراین فرد یا افراد یک جامعه می توانند باهوش و زیرک باشند اما الزاما فکور وعاقل نیستند. جنس رفتارهای عاقلانه با جنس رفتارهای هوشمندانه تفاوت دارد. رفتارهای فکورانه و عاقلانه،اغلب سالم و صادقانه نیز هستند اما رفتارهای زیرکانه اغلب ناسالم و متقلبانه می باشند. همچنین از رفتارهای عاقلانه و متفکرانه اغلب بهره مثبت هم فرد وهم جامعه می برند. اما از رفتارهای زیرکانه اغلب هم فرد وهم جامعه متضرر می شوند. هرچند ممکن است درنگاه ظاهری و سطحی وگاهی محدود فرد زیرک از رفتار هوشمندانه خود منفعت ببیند اما در سطح کلان ازآنجا که در همه جا با اشخاص باهوش و متقلبانه ای از جنس خود مواجه می باشد، قطعا زیان خواهد دید. با این توضیحات اکنون وقت آن رسیده است که فرد فرد ما به رفتار های خود و دیگران توجه نماییم که آیا واقعا کنش های فردی و اجتماعی ما براساس عقل و فکر است یا زرنگی و زیرکی وباهوشی؟!
این را نیز می دانیم و انکار هم نمی کنیم که الزاما میان این دو مفهوم وکنش های مثبت از آنها همواره تقابل وجود ندارد. بدین معنی که هردو ویژگی عقل وهوش ممکن است در یک فرد یا یک ملت تجمیع شده باشد که در آن صورت جامعه وکشوری ساخته خواهد شد که از جنس جوامع پیشرفته با شاخصه هایی توامان از هوش و عقل خواهد بود.
با توجه به آنچه گفته شد تردیدی وجود ندارد که ما در میان انبوه افراد باهوش و زرنگ محاصره شده ایم. اما آیا واقعا به اندازه کافی هم شاهد رفتارهای عاقلانه و فکورانه درجامعه هستیم که بتوانیم از مواهب آن بهره مند شویم؟ واقعیت آن است که ما همیشه از دودناشی از هوش افراد، کور شده ایم اما هیچ گاه از آتش عقل و فکرآدم های عاقل و فکور گرم نشده ایم !! یا به ندرت گرم شده ایم.